با طعم قهوه

رو....

میخواهے بروے؟

بهانه میخواهے؟

بگذارمن بهانه را دستت بدهم:

برو وهرکس پرسید چرا؟

بگو : لجوج بود.همیشه سرسختانه عاشقم بود

بگو : فریاد میکرد.همه جافریادمیکردکه مرامیخواهد

بگو : درگیربود.همیشه درگیر افسون نگاهم بود

بگو : بے احساس بود.به همه ے توهین هاواخم هایم لبخندمیزد

بگو : اونخواست.نخواست کسے جزمن دردلش خانه کند...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:
+ نوشته شده در دو شنبه 9 دی 1392برچسب:, ساعت 19:1 توسط زینب |